Friday, January 28, 2011

تمام بغض شدم.......


سكوت بود و اتاقي كه رنگ ماتم داشت
تمام بود و نبودم نشاني از غم داشت
سكوت بود و كسي در كنار شب بيدار
سكوت بود و شبي بود و شعر كم داشت
مرا مچاله خودكار و دفترم مي كرد
و من معلق در آن فضا كه ذهنم داشت
به جست وجوي حروفي غريب مي رفتم
ولي زبان قلم قفل هاي محكم داشت
جهان به دور سرم چرخ مي زد و اين شعر
هنوز صورت بي شكل و نامنظم داشت
تو رفته بودي ديگر سراسر خانه
فضاي تيره اي از ابرهاي عالم داشت
تو رفته بودي و حتي به دفترم خشكيد
قلم كه هاله اي از واژه هاي مبهم داشت
تمام بغض شدم روي صفحه اي اما
براي از تو نوشتن قلم ترا كم داشت
                                       (( منوچهر قاسمي))

No comments:

Post a Comment