Friday, October 15, 2010

نسل زخمی اجداد سنگیم


حالا چرا خیال تو راحت نمی شود
وقتی حقوق عشق رعایت نمی شود
با اینکه نسل زخمی اجداد سنگیم
خمیازه های تیشه محبت نمی شود
انگار شب تمام زمین را گرفته است
از آفتاب و روزنه صحبت نمی شود
تنگ است وقت کوچ و پریدن به آسمان
اینجا برای ما همه فرصت نمی شود
ما باز هم تحصن بی جا نموده ایم
این روزها هلال تو روئیت نمی شود
از حق خود نمی گذرم تا نبینمت
هرچند واضح است که قسمت نمی شود
پس می نویسم از کلماتی شنیدنی
حاجات دختری که اجابت نمی شود
تنها عزیز من «ت» تو را می پرستمت
دیگر کسی شبیه تو خلقت نمی شود
وقتی غزل برای تو گفتن بهانه شد
بی جا تر از پدیده ی لکنت نمی شود
الهه زارع



No comments:

Post a Comment