قهوه بریز و قند بگیر از لبان من
حالا قبول کن که کس دیگری شدم
یعنی نشسته فال تو در استکان من
دیگر سکوت خانه مرا له نمی کند
هر شب الههی توام تو بنان من
این زندگی غم زده شیرین نمی شود
فرهاد مرد تیشه بدست زمان من
تیرو کمان بگیر و بیا تا بدزدی ام
من نو عروس بخت توام قهرمان من
حتا نفس نمی کشم حتا بدون تو
دارد تباه می شود امشب جهان من
یخ کرده ای؟ پرنده جا مانده از سفر
شومینه روشن است بیا آشیان من
الهام سلطانپور
merc
ReplyDeletegarooosi
www.garoo30.persianblog.ir
www.sheer3shanbe.blogfa..com
Ci votre pic?
ReplyDeletetu es fille ou garson?