پژمرده ساقه های جوان و شکفتنی
اما هنوز گفته نشد حرف گفتنی
باید گذشت از گذر غصه ها ولی
با یک دهان بسته و یک قفل آهنی؟
تا کی به جرم این که گناهم پریدن است
پرواز را علامت ممنوع می زنی
تا کی؟ بگو بگو؟! که مرا دوره کرده است
یک مشت درد کهنه ی درمان نکردنی
بگذار تا به جرم نوشتن فدا شوم
با این امید محض که تنها تو با منی!
اما هنوز گفته نشد حرف گفتنی
باید گذشت از گذر غصه ها ولی
با یک دهان بسته و یک قفل آهنی؟
تا کی به جرم این که گناهم پریدن است
پرواز را علامت ممنوع می زنی
تا کی؟ بگو بگو؟! که مرا دوره کرده است
یک مشت درد کهنه ی درمان نکردنی
بگذار تا به جرم نوشتن فدا شوم
با این امید محض که تنها تو با منی!
No comments:
Post a Comment